شبیخون به آینده
آخرین دستپخت مرکز طراحی روسلهایم اپل، کانسپتی است با ساختار کشیده و سطوحی قوسدار که دست کم در نگاه اول از نمونههای خشک و یکنواخت مدلهای فعلی اوپل (به طور مثال آسترا L) فاصله دارد. باید توجه کرد که اوپل عامدانه از عنوان «تجربی» برای این مدل استفاده کرده تا تأکید کند هیچ تأثیر مستقیمی بر مدلهای فعلی این شرکت ندارد. با اینحال هنوز میتوان ظاهر شدن سبکوسیاق مدلهای فعلی را در زیر نیمرخ خودرو مشاهده کرد که نوید دهنده سالهایی است قرار است از راه برسند. به قول فلوریان تئیس (Florian Theis) سرطراح بخش خودروهای کانسپت گروه اپل-واکسهال:«ما داریم روی زبان طراحیمان دوباره کار میکنیم، البته بدون تغییر دادن اصول بنیادینش. این طرح پیشنهادی یک گام ضروری برای حرکت به جلو بود.»
اولین قدمها برای ایجاد تغییر در سال ۲۰۱۸ و با کانسپت تجربی GTX برداشته شدند که از خیلی جهات پیشران مدل بعدی، موکا (Mokka) شد و معرف زبان طراحی موسوم به «قطبنما». این قطبنمای بصری بر پایه دو خط افقی و تعداد زیادی خطوط عمودی شکل گرفت که از چهار نقطه سرخ عبور میکنند تا حجمهایی را بسازند که شکلدهنده بدنه خودرو هستند. این خطوط آنقدر اساسی هستند که در چراغهایی که به «امضای نوری» مشهور هستند حل میشوند و در ترکیب با یک پنل نقابمانند که سنسورهای کمکی روی آن نصب هستند قرار میگیرند «همه اینها رویکردی را میسازند که ما اسمش را مدرن آلمانی گذاشتهایم، چون بر پایه ایده استواری و سختی شکل گرفتهاند و شامل مواردی مثل سرزندگی و المانهای گرافیکی میشوند. ارجاعات طرح ما به دو مفهوم برجستگی و خلوص است تا چکیدهای از این دو مفهوم را به نمایش بگذاریم و همچنین بر مفهوم دیتاکس (Detox) تمرکز کنیم. به عبارت دیگر تلاشی برای دستیابی به مینیمالیسم به وسیله تکنولوژی و کنترلها. همه این ایدهها هنوز هم معتبرند چرا که ما همان فلسفه معروف به انرژی آلمانی را حفظ کردهایم.» این توضیحات آقای تئیس در مورد ایدههای پایهای شکلدهنده طرح اوپل اکسپریمنتال بود.
همان خطوط راستگوشه و ساختار عمودی-افقی در قالبی پویاتر شکل گرفت که قاعدتا براساس نیمرخی برجسته و پر انرژی خودش را نشان داد که باعث شد جلوهای نزدیک به یک کوپه-کراساوور پیدا کند. سطوح عضلانی، گلگیرهای برجسته و رینگهای ۲۳ اینچی همگی جزئی از چیدمانی هستند که به این ترکیب غنای بیشتری میبخشند. عناصر آیرودینامیکی که از روی گلگیر تا حفرههای کناری بزرگ را شامل میشوند بخشی از نیازهای عملکردی هستند که به خوبی با چارچوب طرح هماهنگ شدهاند. سرطراح اوپل درباره منشاء الهام طرح میگوید: «ما منشاء جالبی از الهام را در ساختمان اپرای هامبورگ پیدا کردیم. بخش پایینی این ساختمان آجری است و بخش بالایی آن از شیشه رفلکس ساخته شده که باعث شده جلوهای پویا پیدا کند. اینجا ما با کانسپت اکسپریمنتال تلاش کردهایم تا همان ایده را دوباره تکرار کنیم.»
در کنار جزئیات چشمگیر، جلوه و حرکتی استوار و آمیخته با اصالت آلمانی در این طرح به چشم میخورد که با فراز و فرودهای سطوح و خطوط نورانیای که کاپوت را چندپاره میکنند، شروع میشود و به خطوط عمودی نمای عقب ختم میشوند که با یک سطح نقابمانند همراه است. این سطح در آینده به نشانهها و هولوگرامهایی مجهز خواهد شد که مثل تابلوهای راهنما برای بقیه رانندهها و عابران عمل خواهد کرد. قطعات آیرودینامیکی هم این قابلیت را دارند تا در مواقع لزوم چند سانتیمتری جابهجا شوند و به اصطلاح پف کنند. به علاوه، برای تعدادی از این قطعات از مواد قابل بازیافت استفاده شده، مثل پوشش لاستیکهای گودیر.
در مورد داخل چطور؟ بوریس ایلسه (Borris Ilse) دستیار سرطراح بخش داخلی اوپل میگوید: «هدف بهبود و ارتقاء سادگی رابطهای کاربری بین ادوات و نشانگرها با سرنشینان بود. مانیتورها حذف شدند و به جای آنها با کنترلها و اهرمها بازی کردیم که در آینده به لطف پیشرفت تکنولوژیهای ردیابی چشم، دقیقتر هم خواهند شد. به علاوه، پارچههایی از جنس اکلترولومینس (پارچههایی که قابلیت درخشش دارند) با قابلیت انتخاب رنگ، این توانایی را دارند تا اتمسفری به وجود بیاورند که واقعا سرنشینان را مثل یک پوسته در بر بگیرند و خیلی فراتر از نورپردازیهای مرسوم بروند.»
آنچه که طراحان اوپل با این کانسپت به دنبالش بودهاند، نه ارائه یک مدل نسبتا آماده برای عرضه به بازار، که محک زدن تواناییها و ایدههای راهبردیشان برای آینده محصولات این برند خوشنام آلمانی بود. خصوصا که آینده را باید از آن خودروهای برقی دانست و طراحان و مدیران اوپل هم با آگاهی به این مسأله به سراغ طرحهایی رفتهاند که رویکردی آیندهنگرانهتر و جسورانهتر دارند.