
فرض کنید یک کارخانه عظیم، مثل بدن انسان، برای زنده ماندن به جریان خون نیاز دارد. این جریان خون برای صنعت خودرو، همان نقدینگی است. نایبرئیس انجمن قطعهسازان تهران، آقای امیرحسین جلالی، به درستی این حکم را به معنای بستن همین شریان حیاتی توصیف کرده است. وقتی خودروسازان نمیتوانند پول قطعهسازان را پرداخت کنند، کل سیستم از کار میافتد.
هماکنون، قطعهسازان بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان از خودروسازان طلب دارند که ۵۰ هزار میلیارد تومان از این مبلغ، موعد پرداختش گذشته است. این بدهیهای سنگین، در کنار زیان انباشته ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی، تولید را به شدت تهدید میکند.
دو بحران جدی در انتظار ما
آقای جلالی و دیگر کارشناسان هشدار میدهند که در صورت ادامه این وضعیت، دو بحران بزرگ و همزمان در راه است:
- بیکاری گسترده: زنجیره تأمین صنعت خودرو، شامل کارخانههای قطعهسازی، مجموعهای از صدها هزار کارگر را در بر میگیرد. با توقف جریان مالی، این کارخانهها مجبور به تعطیلی یا کاهش تولید میشوند که نتیجه آن بیکاری جمع کثیری از این افراد خواهد بود.
- ناتوانی در تحویل خودرو: خودروسازان در ماههای گذشته تعداد زیادی خودرو را به صورت پیشفروش به مردم فروختهاند. اگر تولید به دلیل مشکلات مالی متوقف شود، آنها قادر به عمل به تعهدات خود نخواهند بود و این موضوع میتواند به بیاعتمادی گسترده و مشکلات اجتماعی منجر شود.
این شرایط در حالی رخ میدهد که سال جاری به عنوان «سال سرمایهگذاری در تولید» نامگذاری شده بود، اما متأسفانه به «سال فشار بر تولیدکنندگان» تبدیل شده است.
قیمتگذاری دستوری؛ ریشه اصلی مشکلات
یکی از اصلیترین دلایل این وضعیت، قیمتگذاری دستوری است. آقای کیاداوود اسفندیاری، کارشناس اقتصاد خودرو، به این موضوع اشاره کرده است. هزینههای تولید به شکل سرسامآوری افزایش یافته است. برای مثال، قیمت برخی اقلام نسبت به سال گذشته ۸۲ درصد بالا رفته و نرخ ارز نیز تقریباً دو برابر شده است.
در چنین شرایطی، افزایش ۲۵ درصدی قیمت خودرو پیشنهادی منطقی برای حفظ جریان تولید بود. جالب اینجاست که بازار نیز این افزایش را پذیرفته بود و حتی قیمتها در بازار آزاد رو به کاهش بود. اما نه تنها این پیشنهاد پذیرفته نشد، بلکه با حکم تعزیرات، فشار بیسابقهای به ایرانخودرو و کل زنجیره تأمین وارد شد.
آیا این تصمیم به نفع مصرفکننده است؟
متأسفانه تجربه نشان داده است که فشار بر خودروسازان بدون در نظر گرفتن واقعیتهای اقتصادی، نه تنها به کاهش قیمت منجر نمیشود، بلکه نتایج معکوسی به دنبال دارد:
- افت تولید: وقتی تولید سودآور نباشد، به مرور زمان کم میشود.
- افزایش زیان انباشته: خودروسازان به جای سود، با زیانهای بیشتری روبرو میشوند.
- گسترش بازار غیررسمی: وقتی عرضه کم میشود، قیمتها در بازار آزاد به شدت افزایش مییابد.
هشدارهای اخیر قطعهسازان درباره «فروپاشی زنجیره تأمین» یک زنگ خطر جدی است. اگر دولت و نهادهای مربوطه برای حل این مشکل اقدامی نکنند و در قیمتگذاریها بازنگری نکنند، صنعت خودرو کشور در آستانه یکی از بزرگترین بحرانهای تاریخ خود قرار خواهد گرفت.
امیدوارم با این توضیحات، ابعاد پیچیده این موضوع برای شما عزیزان روشن شده باشد. نظر شما در این باره چیست؟ آیا راهکاری برای حل این بحران وجود دارد؟ دیدگاههای خود را با ما در میان بگذارید.
source