بحران کمبود آب تا بحران گاز و برق و بنزین؛ نمونه ای واضح از اقتصاد پوپولیستی

طی سالهای اخیر هیچ موقعی را نمیتوان پیدا کرد که با هشدار بحران در مصرف انرژی مواجه نبوده باشیم. در تابستان با بحران آب و برق همراه هستیم، در فصل سرما با بحران و کمبود گاز و باز هم برق. در واقع، بحران کمبود آب تا بحران گاز و برق و بنزین و حتا ناترازی بازار خودرو را باید نمونه ای واضح از اقتصاد پوپولیستی و حضور مسئولان ناکارآمد دانست که دست از سر مردم برنمی دارند.
به گزارش پایگاه خبری اسب بخار، این روزها باز هم کشور درگیر بحران همیشگی کمبود آب شده است. بحران برق هم که به یک عضو ثابت و همیشگی بدل شده است. خاموشی های پی در پی بلای جان مردم و صنایع مختلف شده است.
در این سال ها همیشه انواع و اقسام بحران زندگی مردم را با خود درگیر و تحت تأثیر قرار داده است. بحران آلودگی هوا، خشکسالی، برق، آب، گاز، بنزین و سایر حامل های انرژی، همه و همه زندگی عادی را در ایران تحت تأثیر خود قرار داده است.
به بیان دیگر، در این سالها هیچگاه نبوده است که بدون دغدغه مردم بتوانند از انرژی با خیال راحت استفاده کنند. همیشه هم در تمام بحرانها از افزایش مصرف نسبت به سال گذشته و همچنین نسبت بالای مصرف در مقایسه با سایر کشورها مواجه بودیم. اما دلیل این امر چیست؟ آیا مردم بدون توجه به آینده، خشکسالی، کمبود بنزین و نیاز به واردات فقط و فقط مصرف می کنند؟ آیا صرفاً باید مردم را تشویق به کاهش مصرف کرد یا اینکه دلیل این بحران های پی در پی را باید در مدیران ناکارآمد و اقتصاد پوپولیستی جستوجو کرد؟ آیا ریشه اصلی را نباید ناآگاهی سیاستگذاران دانست؟ جایی که همیشه خلق کارنامه ای مثبت و نفع گروهی بر منافع کوتاه و بلندمدت ملی ارجحیت داشته است؟ آیا همین مسئولان خالق بحران نبوده اند؟
باید پرسید چرا به رغم تمام توصیهها و بعضاً کارهای فرهنگی هیچگاه شاهد مصرف درست و نرمال انرژی اعم از آب و برق و بنزین و گاز در کشور نبودهایم. در حال حاضر، بحران آب به اولویت بدل شده است، اما همچنان مصرف بنزین بیش از نُرم جهانی است اما به دلیل دربرگیری بیشتر آب، مصرف بنزین و حتا آلودگی هوا فعلاً از درجه اهمیت ساقط شده است.
به بیان دیگر، بحرانها هیچگاه در ایران برطرف نشدهاند، بلکه از درجه اهمیت آنها کاسته شده است و از بحرانی به بحران دیگر رسیده ایم. چنانکه بحران مصرف آب و بنزین در تابستان به بحران آلودگی هوا و کمبود گاز در زمستان ارجحیت پیدا میکند و به فراموشی سپرده میشود. این در حالی است که هیچ کدام از این بحرانها برطرف و مدیریت نشدهاند، بلکه فرصت برای پرداختن به آنها کاهش یافته است و باید تمام توان و انرژی را مصروف بحران جدید کنند.
تمام این مشکلات نیز به ناتوانی مدیران متولیان و مسئولان در تشخیص درست و غلط اقتصاد واقعی مرتبط میشود، جایی که همیشه تصمیمهای پوپولیستی با دیدگاه امنیتی نسبت به تمام امور برتری و دست بالا داشته است.
اگر در زمستان ۸۳ مجلسیان وقت درباره عیدی خود به مردم درست فکر میکردند، شاید اکنون ریشه بسیاری از بحرانهای امروز خشکیده بود، اما ترس از نارضایتی عمومی و همچنین خوب نشان دادن جناح در رأس قدرت و عدم بازخواست نسبت به تصمیمهای غلط کاری کرده است که بحران از دولتی به دولت دیگر منتقل و دود این آتش به چشم مردم رفته می رود.
نکته جالب این است که بانیان این وضع بعدها در نقش منتقد فرو رفته و با انتقاد از عملکرد دولت مستقر، راهکار ارائه می کنند. نتیجه این نوع سیاست گذاری ها این است که بعد از ۲۰ سال تازه به این نتیجه رسیده اند که سوبسید به حامل های انرژی و سرکوب قیمتی نه تنها باعث رضایت مردم نشده است، بلکه به دلیل سیاست های رانتی مردم تشویق به مصرف شده اند، چراکه سوبسید و یارانه به کسی تعلق می گیرد که مصرف کند. در غیر این صورت، سهمی نخواهد داشت. این مسئله نه تنها در حامل های انرژی و برق و آب وجود دارد، بلکه بازار خودرو به عنوان نمونه ای واضح و روشن پیش چشم قرار دارد.
در این شرایط با توجه به وضعیت نامساعد اقتصادی، معیشتی و درآمدی آیا حکمرانی اقتصاد توان و جرئت اصلاح و جراحی را دارد؟ یا همچنان با سیاست های پوپولیستی شاهد از بین رفتن حال و آینده کشور خواهیم بود؟
به نظر می رسد بحران ناکارآمدی متولیان و سیاست گذاران از بحران های یادشده بسیار جدی تر و خطرناک تر است، بنابراین برای مهار و جلوگیری از افزایش و شدت گرفتن این بحران ها، ابتدا باید فکری برای این بخش از متولیان کرد. بحران ها زاییده تفکراتی هستند که درک درستی از اقتصاد و صنعت و فردای کشور ندارند. رانت های پنهان بازار خودرو، افزایش مصرف بنزین و حتا قاچاق حامل های انرژی تنها بخش از اثرات منفی این سیاست گذاران است.
بحران انرژی
source