به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از دنیای اقتصاد، طبق آخرین برآوردی که توسط انجمن تخصصی صنایع همگن نیرومحرکه و قطعه‌سازان خودروی کشور صورت گرفته، شکاف قیمت در بازار خودرو -فاصله قیمت کارخانه و بازار خودروهای داخلی – در این سال‌ها به حدود 500هزار میلیارد تومان رسیده است. این رقم با احتساب دلار 63هزار و 700تومانی، چیزی حدود هشت‌میلیارد دلار می‌شود.

در این سال‌ها از محل اختلاف قیمت کارخانه و بازار خودروهای داخلی، نزدیک به هشت‌میلیارد دلار از دسترس خودروسازان خارج شده و به جیب دلالان و واسطه‌گران رفته است.

اما چرا این شکاف در بازار خودرو ایجاد شده است؟ به اعتقاد کارشناسان و فعالان خودرویی کشور، ریشه اصلی شکل‌گیری این شکاف عمیق، سرکوب قیمت خودرو طی بیش از یک دهه گذشته است.

از اواخر سال 1391 با ورود شورای رقابت به قیمت‌گذاری خودرو، این سرکوب قیمتی شکل گرفت که تبعات منفی دیگری علاوه بر شکل‌گیری شکاف 500همتی، به دنبال داشته و دارد. از زیان‌ده شدن خودروسازان گرفته تا افت کمی و کیفی تولید، همه جزو تبعات منفی قیمت‌گذاری دستوری به شمار می‌روند که با وجود اثبات ناکارآمدی این سیاست، سیاستگذار همچنان بر آن اصرار می‌ورزد.

نیت سیاستگذار شاید خیر و در راستای کمک به مصرف‌کنندگان واقعی باشد، اما در عمل، حتی همان مصرف‌کنندگان نیز حداقل از حیث افت کیفی ضربه خورده‌اند. از طرفی، بسیاری از آنها امکان خرید خودرو از کارخانه را ندارند و مجبورند نیاز خود را از بازار تامین کنند.

بنابراین سیاست شاید خیرخواهانه سیاستگذار، در جایی دیگر به ضرر مصرف‌کنندگان واقعی دیگری تمام شده، زیرا یکی از دلایل رشد قیمت در بازار، دلالی و واسطه‌گری (ناشی از اعمال سیاست قیمت‌گذاری دستوری) است. بنابراین سیاستگذار بی‌آنکه خواسته باشد، به ضرر بخشی از مصرف‌کنندگان واقعی عمل کرده است.

اگر سیاست قیمت‌گذاری دستوری اعمال نمی‌شد، قیمت خودرو در بازار آزاد ارتفاع فعلی را نداشت، ضمن آنکه با رشد کمی و کیفی تولید نیز مواجه بودیم و آنجا بود که سود واقعی به مصرف‌کننده واقعی می‌رسید.

با وجود آنکه در این سال‌ها بارها ثابت شده سیاست قیمت‌گذاری دستوری از کارآمدی لازم و کافی برای تنظیم بازار خودرو برقرار نیست، اما این سیاست کماکان ادامه دارد و همچنان به کام دلالان و واسطه‌گران تمام می‌شود.

در این بین، از یک سو خودروسازان می‌گویند به دلیل عدم پوشش هزینه‌های تولید با قیمت‌های دستوری، با زیان هنگفتی مواجه هستند و توان ارتقای کمی و کیفی را ندارند و از آن سو، بسیاری از مصرف‌کنندگان واقعی هم از وضع فعلی بازار رضایت ندارند و دستشان به خودروی دلخواه خود نمی‌رسد.

اصرار سیاستگذار بر قیمت‌گذاری دستوری و البته فریز قیمت از یک طرف و رشد قیمت در بازار از طرف دیگر، سبب شده شکاف قیمتی بازار خودرو عمیق و بزرگ‌تر شود. در واقع علاوه بر اینکه فنر قیمت خودرو در مبدا، فشرده نگه داشته شده است، منحنی قیمت در بازار تحت‌تاثیر عوامل خودرویی و به خصوص غیر‌خودرویی، رشد می‌کند.

بنابراین اگر قرار بر کاهش این شکاف است، یا باید قیمت خودرو در بازار کنترل شود یا قیمت خودرو در مبدا بالا برود که اینها خود شامل چند سناریو می‌شوند. یک سناریو این است که سیاست فریز قیمت ادامه یابد و قیمت در مبدا تکان نخورد، اما سیاستگذار به هر شکل ممکن منحنی قیمت خودرو در بازار را کنترل کرده یا حتی جهت آن را عکس کند.

این در حالی است که سیاستگذار خودرو قدرت غلبه بر عواملی مانند انتظارات تورمی و قیمت ارز (به عنوان مولفه‌های اثرگذار غیرخودرویی بر منحنی قیمت خودرو) را ندارد و تنها ابزارهایش، رشد تولید و واردات است. کاهش انتظارات تورمی و قیمت ارز، ریشه‌های سیاسی و اقتصادی دارد که در سطوحی بالاتر از سیاستگذار خودرو در مورد آنها تصمیم گرفته می‌شود.

اما یک سناریوی دیگر این است که سیاست قیمت‌گذاری دستوری ادامه پیدا کند، اما قیمت خودروها به صورت مستمر و در فواصل زمانی مناسب اصلاح شود. در این صورت، اگر انتظارات تورمی و قیمت ارز نیز کنترل شوند، شکاف قیمت کاهش قابل‌توجهی (حداقل در کوتاه‌مدت) خواهد داشت.

بدون تردید اگر قرار بر این باشد که سیاست قیمت‌گذاری دستوری به هر نحوی (حتی طبق سناریوی دوم) ادامه پیدا کند، همچنان با شکافی بزرگ بین قیمت کارخانه و بازار خودروها مواجه خواهیم بود.

بنابراین، دلالی و واسطه‌گری، افت کیفیت، تولید کمتر از ظرفیت و حتی افت تولید، زیاندهی خودروسازان و نارضایتی مشتریان ادامه خواهد یافت و تنها برنده واقعی آن، دلالان و واسطه‌گران خواهند بود.

در‌حال‌حاضر، سیاستگذار علاوه بر اصرار بر قیمت‌گذاری دستوری، یک گام فراتر رفته و دست به فریز قیمت طولانی زده است که با توجه به رشد نسبی قیمت خودرو در بازار، عملا شکاف قیمت بیشتر و بیشتر شده است.

از آخرین اصلاح قیمت رسمی حدودا 18‌ماه می‌گذرد، هرچند البته در این مدت، خودروسازان توانستند با استفاده از حربه خودروهای ارتقایافته، تا حدی قیمت محصولات خود را بالا ببرند. البته از آن ماجرا نیز حدود یک سال می‌گذرد.

گمان می‌رفت دولت سیزدهم در بهار امسال دست به اصلاح قیمت بزند، اما از آنجاکه عمر آن یک سال زودتر پایان یافت، کار اصلاح به دوش دولت چهاردهم افتاد. این دولت نیز با توجه به اینکه در ابتدای راه است و نمی‌خواهد با اصلاح (افزایش) قیمت کارخانه‌ای خودروها، سبب نارضایتی شهروندان شود، فعلا فریز قیمت را ادامه داده است.

هیچ چشم‌انداز دقیق و روشنی بابت اینکه دولت چه زمانی دست به اصلاح قیمت خواهد زد، وجود ندارد، آن هم در حالی که عوامل غیرخودرویی و خودرویی در حال تحریک منحنی قیمت برای صعود هستند. با این حساب، ادامه این وضع منجر به عمیق‌تر شدن شکاف قیمت در بازار خودرو خواهد شد.
با 500 همت چه می‌توان کرد؟

اما پرسشی که شاید از دل این گزارش به ذهن افکار عمومی می‌رسد، این باشد که با 500هزار میلیارد تومان چه کارهایی می‌توان در صنعت خودرو و به صورت مصداقی در خارج از این صنعت انجام داد؟

در خودروسازی با چند عدد و رقم مواجه هستیم که می‌توان پاسخ بخش نخست این پرسش را به واسطه آنها داد.

طبق آخرین آمار منتشره از سوی قطعه‌سازان، مطالبات تعیین‌تکلیف‌نشده زنجیره تامین از خودروسازان، به 100همت رسیده است. بنابراین یکی از کارهایی که می‌شد با یک‌پنجم شکاف 500همتی بازار خودرو انجام داد، تسویه حساب با قطعه‌سازان است.

قطعه‌سازان همچنین 45همت به عنوان مطالبات معوق سررسیدگذشته تعیین‌تکلیف‌نشده دارند که با یک‌یازدهم این 500 همت، می‌شد آن را تسویه کرد.

در گزارش قطعه‌سازان، آیتمی به نام آینده‌فروشی خودروسازان در قالب قراردادهای سه‌جانبه خرید دین، اوراق گام، ال سی داخلی و SCF (تامین مالی زنجیره‌ای) وجود دارد که مقدار آن 90همت اعلام شده است. 500همت شکاف بازار، 5.5برابر این رقم است.

در مثالی دیگر، زیان و بدهی خودروسازان ملاک قرار گرفته است. طبق آخرین برآورد، زیان انباشته خودروسازان به 250همت رسیده است. بنابراین با نصف آن 500همت می‌شد این زیان هنگفت را جبران و نصف دیگر را نیز صرف توسعه محصول کرد.همچنین بدهی خودروسازان به 450همت رسیده، یعنی 50همت کمتر از پولی که جیب صنعت خودرو به جیب دلالان و واسطه‌گران رفته است.

جدا از این اینها، با 500همت (معادل حدودا هشت‌میلیارد دلار) شکاف قیمتی بازار خودرو، می‌شد در این سال‌ها چند خودرو را از ابتدا طراحی کرد و توسعه محصول انجام داد.

اگر فرض کنیم هزینه صفر تا 100 طراحی یک خودرو مثلا یک‌میلیارد دلار باشد، با 500همتی که از جیب خودروسازی رفته، می‌شد هشت خودروی کاملا جدید طراحی کرد.اما با 500همت، چه کارهای غیرخودرویی می‌توان انجام داد؟به صورت مصداقی، اگر فرض کنیم قیمت یک فروند هواپیمای ایرباس A380 400میلیون دلار باشد، با هشت‌میلیارد دلار شکاف قیمت بازار خودرو می‌توان 20فروند از این پرنده غول‌پیکر را خرید.

البته اگر بخواهیم هواپیماهای کوچک‌تر و ارزان‌تر مانند بوئینگ 737 یا ایرباس A320 را بخریم، با توجه به قیمت نهایتا 120میلیون دلاری آنها، امکان خرید بیش از 66فروند از این مدل‌ها با هشت‌میلیارد دلار (شکاف قیمت بازار خودرو) وجود دارد.

در مثالی دیگر، میزان کسری بودجه امسال حدود 850همت اعلام شده است، بنابراین 500همت شکاف بازار خودرو، چیزی حدود 60درصد این رقم است. در قانون بودجه سال 1403 کل کشور، میزان منابع کل و مصارف کل، حدود 6,459هزار میلیارد تومان تخمین زده شده است. بنابراین شکاف – رانت – بازار خودرو چیزی حدود یک‌سیزدهم این رقم می‌شود.

یا مثلا، صادرات ایران در سال 1402 بدون در نظر گرفتن صادرات نفت، برق، تجارت چمدانی و ارائه خدمات فنی مهندسی و عمرانی، چیزی حدود 50میلیارد دلار بوده است. بنابراین هشت‌میلیارد شکاف بازار خودرو، چیزی حدود یک‌ششم این رقم است. همچنین مجموع واردات کشور در سال گذشته (بدون احتساب شمش طلای استاندارد) 64.3میلیارد دلار بوده است که هشت‌میلیارد موردنظر، حدود یک‌هشتم این رقم است.

source

توسط khodrocamp.ir